لیسانس 4 ساله

ساخت وبلاگ
خنده ها و گریه هایش  جوهره ی جریان جان دادن به جسم بی جان میشود او کار درستی میکند یا غلط؟ درست و غلط کجا معنا دارد وقتی که افراد  صاحب انسان ها میشوند تنها قدرت اختیار او این است که تیغی که با آن، ایشان را میتراشد چقدر تیز باشد استعاره ی صحبتش چقدر جان از طرف مقابلش طلب کند خنده ی آنهاست که میبیند و خوشحال است و جریان گریه ای که طلب میکنند را نمیبیند تا دوباره خنده ی خود را سیر کنند ای صاحب خنده بیدار شو که آنچه در جستجوی از بین بردنش هستی گریه ای است که یا خودت از چشمانت طلب خواهی کرد یا دیگران را به گریه وا خواهی داشت لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1402 ساعت: 22:43

شغل تو چیست ببخشید، بگذار کمی برگردم عقب وقتی بزرگ شدی میخواهی چه کاره شوی؟ خلبان؟ آیا خود را در نوک سرمایه گذاری فکری و مالی عده ای میبینی که بالاترین های کلاس خود بودند و با همفکری و زمانی که هزینه کردند توانستند بالاترین تکنولوژی بشر را بسازند که آرزوی دیرینه ی پرواز را برآورده کنند آیا خود را در مقامی میبینی که استفاده کننده ی میوه ی فکر آنها باشی؟ آیا میخواهی دکتر شوی؟ کسی که در دستان خود قدرت احیا میبیند؟ و دیگران، بدون توجه به جایگاه اجتماعی خود در مقابل تو باید زانو بزنند و تسلیم انگشتان تو باشند؟ آیا میخواهی معلم شوی؟ که مردمی به تو اعتماد کنند و کودکان خود را به تو بسپارند  تا ذهنشان را شکل دهی؟ خود را در مقامی میبینی که نه تنها یک یا چند فرزند، بلکه صد ها فرزند داشته باشی و اثر خود را در زمان بگذاری؟ میخواهی وکیل شوی؟ که کسانی که قدرت بیان در مقابل تیغه ی قضاوت را ندارند پرونده ی زندگی تو را به زبان تو واگذار کنند؟ بنظرم مهم نیست که برای کدام یک از این تخصص ها و دیگر تخصص هایی که وقتی کودک بودی از آنها خبر هم نداشتی استخدام میشوی و به تو حقوق خواهند داد. به تو قدرت انتخاب خواهند داد، در کلام دیگر هر کسی حتی کسی که در کوه های تبت در حال تعمق و تفکر است خلبان زندگی خود است او در نوک کابین زندگی خود بیدار میشود و دنیایی در اطراف خود میبیند که ساخته ی معماری فکر بهترین هاست.  او دکتر زندگی خود است و باید به فکر این باشد که بدنش که مرکب روحش است چگونه زیست میکند و چه نیاز هایی دارد. او معلم کودک درون خود و انسان های اطراف خود است. چرا که بعد از گذر از دنیای محدود کودکی، کودک بودن و بزرگسال شدن شناور میشود و انتخابی. فرهنگ کلاس زندگی میشود و اثر پذیری و اثر ده لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1402 ساعت: 22:43

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1402 ساعت: 14:34

قذیم تر ها جایی نوشته بود که درس های زندگی به مانند شانه ای میمانند که وقتی موهایمان ریخت به ما داده میشود. به درس های زندگی که نگاه میکنم میبینم که انتهای هر دوره ی سختی، جمله ای است که تمام آن دوره را خلاصه میکند. جریانی که باعث سختی ما میشود و توسط کسانی به ما داده میشود که خودمان را در مقابلاشان آسیب پذیر میکنیم چون دوستشان داریم. قلب مهربانمان به آنها عشق میدهد ولی آنها به ما سختی میدهند. ابتدا دردی که به ما میدهند را کنار میگذاریم و حساب نمیکنیم بعد کم کم که میبینیم که تکرار شدنی است و تمام نمیشود، به این نتیجه میرسیم که باید حسابرس دردهایمان شویم، عشق بی حد و نساب را کنار میگذاریم و آنها را در دین خود قرار میدهیم، ولی کم کم که میبینیم حساب رسی هم نتیجه ای ندارد، اگر همچنان در زندگیمان بمانند، به آزارشان عادت میکنیم یا خودمان را تغییر میدهیم و قوی تر میشویم و وقتی که صحنه ی آخر میرسد جمله ی پایانی را میشنویم این سفر در زندگی با خود جریانی را به همراه دارد که در آن از سادگی و آسیب پذیری به  پروردگی و قدرت میرسیم ولی من دوست دارم آن را به شکل دیگری نگاه کنم انگار که در زندگی عادی در حال حرکت به گذشته هستم و در صحنه ی آخر در واقع مقدمه ی داستان را میشونم و صحنه ها از مقابله ی من شروع میشوند و کم کم به سمت فراموشی و سادگی میروم جایی که در آن مهربان تر میشوم ولی درد بیشتری میکشم بنظر من خدا ابتدای زمان را خلق نکرد  بلکه در انتهای زمان، دنیایی و داستانی را خلق کرد که در آن انسان ها با شخصیت های متفاوت حضور دارند  و رستگاری آنها در گذر زمان فراموشی و بخشنده تر شدنشان است حال این که زندگی ما در جهت معکوس زمان جریان حرکت به سمت گذاشته است به دورانی که خلقت لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1402 ساعت: 14:34

شاید کمی جاگرفتن بد نباشد شاید باید بخواهیم، از خواسته های زندگی است که از ما بخواهد که بخواهیم حاصل مدت ها حل کردن معادله ی خلقت مگر چه باید باشد؟ ممکن است شکل معادله از درک ما خارج باشد  ولی خود ما بخشی از جواب معادله هستیم بخشی که وجودش، اثبات وجود معادله است کار ما این است که چشم های معادله ای باشیم که درجستجوی خود است داستان زندگی خالق از وجود ما نوشته میشود خالقی که در انتهای فکر کردن به همه چیز، پا به عرصه ی بودن گذاشت تا بودن چیزها را تجربه کند بودنی که در طعم ها و رنگ ها مختلف، در رایحه های مختلف و احساس متفاوت، ریشه در گناه اول داشت، گناه خوردن سیب درخت دانش، که نتیجه ی آن لزوم گذر از جریان زندگی به همه صورت بود، تا دانش این که تصویر خدا چگونه است کسب شود تصویر خدا بودن لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 29 فروردين 1402 ساعت: 16:27

اگر انسان ها را در کنار هم آفریدی چرا به آنها فرصت در کنار هم بودن دادی تا عیوب یک دیگر را ببینند و از آنچه از بیرون کمال تلقی میشود گذر کنند و به آنچه از درون نفرت است رو آورند.  آیا گذر از زمان برای ما به این صورت خواهد بود که بیشتر و بیشتر آن ها که شبیه خودمان هستند را  به خود نزدیک کنیم؟ دنیای درست کنیم از حباب خودمان و امثال خودمان تا درون آن حباب بتوانیم بیشتر و بیشتر خود را خواهان شویم؟ گناه خودپرستی را با بودن در کنار دوستان خود از خود بشوییم و به یک دیگر اجازه دهیم بیشتر از درون خود برای ما رو کنند. بیشتر و بیشتر شبیه به خودشان شوند و تاریکی و روشنی و آنچه درونشان هست را بدانیم و در کنار آن پوشیدن آنچه غیر حقیقی است را نیز بپذیریم.  چون که آنها هستند که در کنارشان میتوانیم بیشتر و بیشتر شبیه خودمان شویم.  آیا این ما را به تو نزدیک تر میکند یا از تو دور تر میشویم؟ ای که سکوت تو بی انتهاست. انسان را در شمایل خود آفریدی تا به انسان نشان دهی که با خودت بودن را دوست داری. ولی چنان غیر قابل تحمل است که برای فهم ما باید خرده خرده ی آن را در انسان های مختلف بریزی تا بتوانند شبیه تو بودن را تحمل کنند. باید مدتی در تنهایی باشند و از جنون تنهایی در خود بپیچند و از تنهایی به بودن با دیگران گریز کنند و با دیگران بودن را ترک کنند و به تنهایی فرار کنند.  چرا که زیبایی زیبایی تو در کثرت و تعدد است و در دور ریختن بخش زیادی از خود و تمرکز روی بخش کوچکی از خود است زیبایی تو در پیچیدگی درون و سادگی ظاهر تو است زیبایی تو در کنار هم قرار گرفتن صفات متضاد تو است زیبایی آفرینش تو را کمی درک میکنم. زیبایی آفرینش تو در آفری لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 62 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1402 ساعت: 12:56

سلام فیلم Joker 2019 را دیده اید؟ اگر نه فیلم خوبی است، ببینید.  فیلم در مورد شخصیت جوکر سینمای DC است، شخصیتی که به خوبی طراحی شده است تا آنچه صدمه ی آسیب اجتماعی است را به ما نشان بدهد. در مورد شخصیتی که در دنیایی زندگی میکند که اشخاصی وجود دارند که در چشم مردم جذاب و دیدنی هستند، مردم، حتی خود جوکر آنها را دوست دارد. این به همراه خود پیامی میتواند داشته باشد که شاید مشکل از فرد است که در دنیایی که این امکان وجود دارد، نمیتواند خوشبختی را کسب کند. شخصی که حتی شغلی دارد که مضحکه ی خاص و عام میشود. حتی کسانی که از او کوچکتر هستند به او قلدری (او را Bully) میکنند. مشکل این شخص این است که نمیتواند احساسات خود را تحمل کند. نمیتواند در تنش ارتباطات افراد، خنده ی خود را نگه دارد. چنان صدمه دیده است که نه تنها نمیتواند خنده ی خود را نگه دارد، مانند زمانی که خنده ای کوتاه شکل میگیرد، بلکه خنده ای بسیار طولانی، و ناراحت کننده در جواب طرف مقابل از خود بروز میدهد. خنده ای که آن را بیماری روانی ای که به آن دچار است میداند. بیماری ای که حتی روانشناسش هم نمیتواند به او کمکی کند. جوکر فهم بالایی از کمدی دارد. همان طور که خودش میگوید کمدی و تراژدی بستگی به زاویه دید افراد دارد و زندگی تراژیک خود را نوعی کمدی میبیند. ولی عدم توانایی این فرد در برقرار کردن ارتباطات اجتماعی باعث شده است که تنها روی سکه ای که میتواند از خود بروز دهد، تراژدی است. عدم توانایی اش در نهادینه کردن نقاب اجتماعی ای خود است. شخصی که در ظاهر همیشه نقاب به چهره دارد، ماسک دلقک بر صورت خود میگذارد، نمیتواند در درون با خودش کنار بیاید و سادگی وجودش را بشکند و نقابی بر صورت خود بگذارد. نقابی که سپری باشد در م لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 65 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1402 ساعت: 12:56

داشتم به دکلمه ی آنشرلی با صدای نصرالله مدقالچی گوش میدادم به زبان دیگر، به گذشت زمان و صدا و کلام بزرگان گوش میدادم کسانی که بزرگی و دل بزرگ و چشمان روشنشان  در نگاه آفریدگار چنان بود که لایق شنیده شدن توسط کودکان نسل های بعد از خود شدند کسانی که در ذهن میلیون ها نفر صدای خود را نشاندند، بذر امید را، که شکوفایی و روزهای روشن در انتظارشان است خدا میداند با کدامین دست ها به قلم دست بردند تا بنویسند، شاید آنچه برای آنه نوشتند، آرزوی روزهای کودکی خود بود، و چشمان دیدن آن را داشتند که اگر فرصت نشد که تنهایی دستان خود را پر کنند، برای آنه آرزو کنند که شاید خالقش برای او بخواهد که شکوفا شود. لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 67 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1402 ساعت: 12:56

سلام قطعه ای که امروز با شما به اشتراک میگذارم، قطعه ی Hungarian Rhapsody No 2 - Franz Liszt میباشد. سرچشمه ی حضور این قطعه در زندگی من، از اپیزود The cat concerto - Tom&Jerry شکل گرفت. اپیزودی که برنده ی جایزه اسکار Best Short Subject: Cartoons سال 1946 بوده. ظرافتی که در این قسمت از انیمیشن نهادینه شده، با احتساب همزمان کردن قطعه ای کلاسیک به همراه جوک هایی که متناسب شخصیت تام و جری باشد ستودنی است. از این قبیل همزمانی ها در کلیپ The barber shop از فیلم The Great Dictator چارلی چاپلین هم دیده میشود که ساخته ی سال 1940 میلادی است. در این کلیپ، پیرایشگر همزمان با قطعه ی Hungarian Dance مشتری خود را اصلاح میکند.  نمیدانم چه رازی در نام کشور مجارستان نهفته است که این دو قطعه حامل نام این کشور هستند و در این پست کنار هم آمده اند. فرانز لیزت یکی از نوابغ موسیقی کلاسیک مجموعه ی Hungarian Rhapsody را با الهام از موسیقی سنتی کولی ها (Gypsy) در کنار هم قرار داده. در نقد ها به این اشاره شده است که استفاده ی فرانز از دستگاه ها و گوشه های موسیقی جیپسی ها بیشتر به صورت استفاده از موسیقی Streotypical آنها بوده نه دقیقا خود موسیقیشان. مطالعه ی جزییات این سری از قطعات از سواد فعلی من خارج است و برای شما از احساس شخصی خودم نسبت به این قطعه مینویسم . . . این قطعه رو دوست دارم! لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 78 تاريخ : جمعه 4 فروردين 1402 ساعت: 22:16

سلام

راز پرواز پرنده این نبود که میتوانست بال های خود را به سرعت تکان دهد

چرا که اگر این طور بود باید هر لحظه ی خود را به بال زدن میپرداخت

تا به پرواز کردن

این بود که به بال های خود اجازه میداد که با سرعتی بالاتر از فهم خودش

حرکت کنند

بدون این که از حرکت آنها بترسد

بخواهد کنترلی روی آنها داشته باشد

رازش رها کردن بود

و پرواز را نظاره کردن

لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 75 تاريخ : جمعه 4 فروردين 1402 ساعت: 22:16